دروغ آمد:اعتبار رفت/شعار آمد:عمل رفت/شراب آمد: شخصیت رفت/تلویزیون آمد:خواب رفت/سود آمد: برکت رفت/مد آمد: آبرو رفت/پر خوری آمد:سلامتی رفت/رشوه آمد:حق رفت/دیر خوابی آمد:نماز صبح رفت/اسراف آمد:قناعت رفت/نژاد پرستی آمد:برادری رفت/ماهواره آمد: حجاب رفت/فارسی1آمد: حیا رفت/رقابت دنیایی آمد:نماز جماعت رفت/گاو صندوق آمد:زکات رفت/تالار آمد: غیرت رفت/ تلفن آمد:صله رحم رفت/.... یک روز می افتد ؛ آن اتفاق خوب را می گویم ... من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛ هر لحظه ، هر روز ، هر جمعه ... السلام علیک یا صاحب الزمان منبع: یک گیله مرد حیف!جمعه ها روزنامه منتشر نمی شود... حیف!چه تیتیری می شود آمدنت...یامهدی(عج)
انسان ها به خاطر عوامل متعددی از جمله عدم برنامه ریزی های مناسب برای آینده خود و همچنین عدم وجود نظم در برنامه های خود در مراحل مختلف زندگی با حسرت های بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کنند ،حسرت هایی که برخی از آنها قابل جبران است . و برخی دیگر برای همیشه به عنوان یک غم بزرگ در وجود آدمی جا خوش می کند و هر گز از قلب و فکر انسان بیرون نمی رود . حسرت هایی چون حسرت احترام و تکریم پدر و مادری که دیگری در میان ما نیستند و یا حسرت و اندوهی که بعد از یک امتحان سخت به سراغ ما می آید که چرا از قبل آمادگی های لازم راکسب نکردم و اکنون با شکستی بزرگ مواجه شدم.و یا حسرت بیداری در دل شب و راز و نیاز با خداوند که روزی به سراغ آدمی می آید چنانچه مولوی می گوید: جمله شب می رسد از حق خطاب خیز غنیمت شمر ای بینوا ور نه پس مرگ تو حسرت خوری چونک شود جان تو از تن جدا در آیات الهی به برخی از حسرت هایی که افراد با آنها در دنیا و یا آخرت دست و پنجه نرم می کنند اشاره شده است که از جمله آنها : 1)حسرت داشتن همنشین خوب در دنیا (یا وَیْلَتى لَیْتَنی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً : «اى واى، کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم.)( الفرقان : 28) 2)حسرت پیروی از پیامبر اکرم: وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً: و روزى است که ستمکار دستهاى خود را به دندان مى گَزد [و] مى گوید: «اى کاش با پیامبر راهى برمى گرفتم.( الفرقان : 27) 3)حسرت کافران در پیروزی بر مومنان که هرگز به آن دست پیدا نمی کنند: (إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ یُحْشَرُون:بى گمان، کسانى که کفر ورزیدند، اموال خود را خرج مى کنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند. پس به زودى [همه] آن را خرج مىکنند، و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت؛ سپس مغلوب مىشوند. و کسانى که کفر ورزیدند، به سوى دوزخ گردآورده خواهند شد.)( الأنفال : 36) 4)حسرت کوتاهی از انجام دستورات خداوند (أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فی جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرینَ: تا آنکه [مبادا] کسى بگوید: «دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهى ورزیدم؛ بىتردید من از ریشخند کنندگان بودم.)( الزمر : 56) امام صادق علیه السلام: اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛ پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد. به همین جهت است که خداوند متعال در آیه 39 از سوره مریم به همه مردم نسبت به روز حسرت هشدار داده است و فرموده است: (وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُ?ْمِنُون: و آنان را از روز حسرت بیم ده، آنگاه که داورى انجام گیرد، و حال آنکه آنها [اکنون] در غفلتند و سرِ ایمان آوردن ندارند.)( مریم : 39) اما در این میان و با وجود اینکه افراد فراوانی در قیامت غرق در حسرت و اندوه نسبت به گذشته خودشان هستند ،حسرت عده ای زبانزد عام و خاص است ،حسرتی که سراسر وجود آنان را فرا گرفته است و با حسرت های دیگر به هیچ وجه قابل مقایسه نخواهد بود که از جمله این افراد سه گروه هستند که به آنها اشاره می شود : 1) کسی که آخرت خود را برای دنیای دیگران بفروشد : رسول الله صلی الله علیه و آله: (إنّ أشدّ النّاس ندامه یوم القیامه رجل باع آخرته بدنیا غیره؛ پشیمان تر از همه مردم در روز قیامت، مردى است که آخرت خود را بدنیاى دیگرى فروخته است.)(کنز العمال ، ج 3 ، ص 510 ) 2) کسی از عدالت بگوید و خود عدالت را رعایت نکند : امام صادق علیه السلام: (اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛ پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.)((وسائل الشیعه، ج15، ص 295) 3)کسی که مالی را به ناروا فراهم کرده است: امام علی علیه السلام فرمود: (إنَّ اعظَمَ الحَسَرَاتِ یَومَ القیامَةِ حَسرَةُ رَجُل کَسَبَ مالاً فی غَیرِ طاعَةِ اللهِ فوَرِثَهُ رَجُلٌ فانفَقَهُ فی طاعَةِ اللهِ سُبحانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الجَنّة وَ دَخَلَ الاوَّلُ بِهِ النّارَ: روز قیامت بزرگترین افسوس، افسوس مردی است که مالی را به ناروا گردآورده به دوزخ رود و آن مال را برای کسی به ارث گذارد که در طاعت خداوند سبحان خرجش نموده به بهشت رود.(نهج البلاغه حکمت 429) به امید اینکه سبک و برنامه زندگی خود را به شیوه ای مدیریت کنیم که هیچ گاه گرفتار حسرت و اندوه در زندگی نشویم و همیشه سربلند و پیروز باشیم. منبع : منتظر =-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=
مگر خلقت هستی برای خدا در یک لحظه امکان نداشته که در 6 روز آفریده است؟ برای پاسخ به س?ال، ابتدا باید بدانیم که منظور از آفرینش جهان در شش روز در آیات قرآن کریم چیست؟ بحث از آفرینش، در هفت مورد از آیات قرآن مجید آمده است، ولی در سه مورد، علاوه بر آسمان و زمین «ما بینهما» (آنچه در میان زمین و آسمان قرار دارد) نیز بر آن اضافه شده است که در حقیقت توضیحی برای جمله قبل است، زیرا همه اینها در معنی آسمانها و زمین جمع است، چون آسمان شامل تمام چیزهایی میشود که در جهت بالا قرار دارد و زمین نقطه مقابل آن است. وانگهی، پیدایش مجموعه جهان در شش روز، یعنی کمتر از یک هفته چیزی است برخلاف دستاوردهای علمی، زیرا علم ثابت کرده که میلیاردها سال طول کشیده تا زمین و آسمان به وضع کنونی درآمده است؟! با توجه به مفهوم وسیع کلمه «یوم» (روز) و معادل آن در زبانهای دیگر، پاسخ این پرسش روشن است، زیرا بسیار میشود که این کلمه به معنی «یک دوران» به کار میرود، خواه این دوران یک سال باشد یا صد سال یا یک میلیون سال و یا میلیاردها سال. در قرآن کریم نیز شاهدی که این حقیقت را ثابت میکند، وجود دارد. در قرآن صدها بار کلمه «یوم» و «ایام» به کار رفته است و در بسیاری از موارد به معنی شبانهروز معمول نیست، مثلاً تعبیر از عالم رستاخیز به «یوم القیامه» نشان میدهد که مجموعه رستاخیز که دورانی است بسیار طولانی به عنوان «روز قیامت» شمرده شده است، از پارهای از آیات قرآن استفاده میشود که روز رستاخیز و محاسبة اعمال مردم پنجاه هزار سال طول میکشد. در لغت نیز گاهی منظور از «یوم» مقدار زمان میان طلوع و غروب خورشید است و گاهی نیز به مدتی از زمان، هر مقدار که باشد، گفته میشود. بنابراین، خداوند مجموعه زمین و آسمان را در شش دوران متوالی آفریده است، هر چند این دورانها میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامد. با توجه به آیات: «فصلت، 8 ـ 11» این دورانهای ششگانه به ترتیب زیر است: 1. روزی که همه جهان به صورت توده گازی شکل بود که با گردش به دور خود از هم جدا شد و کرات را تشکیل داد. 2. این کرات تدریجاً به صورت تودة مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سکونت درآمدند. 3. روز دیگر منظومه شمسی تشکیل یافت و زمین از خورشید جدا شد. 4. روز دیگر زمین سرد و آماده حیات شد. 5. سپس گیاهان و درختان در زمین آشکار شدند. 6. سرانجام حیوانات و انسان در روی زمین ظاهر شد. در واقع آفرینش هستی گام به گام صورت گرفته است و قانون گام به گام، همگام با قانون طبیعی و عقلی است و عقلاء هم آن را مورد پسند و پذیرش قرار می دهد. البته پرونده این بحث هم چنان باز است و در تحقیق بسته نیست امّا در این که چرا خداوند این جهان را در یک لحظه نیافرید، با این که با قدرت بیانتهایش میتوانست همه آسمانها و زمین را در یک لحظه بیافریند، پس چرا آنها را در این دورانهای طولانی قرار داد؟ نکته مهم در پاسخ این پرسش این است که آفرینش اگر در یک لحظه انجام میگرفت، کمتر میتوانست از عظمت و قدرت و علم آفریدگار حکایت نماید، امّا هنگامی که در مراحل مختلف و چهرههای گوناگون، طبق برنامههای منظم و حساب شده، انجام گیرد، دلیل روشنتری برای شناسایی آفریدگار خواهد بود. مثلاً اگر نطفه آدمی در یک لحظه تبدیل به نوزاد کامل میشد، آن قدر نمیتوانست عظمت خلقت را بازگو کند، امّا هنگامی که در طی 9 ماه، هر روز در مرحلهای و هر ماه به شکلی، ظهور و بروز کند، میتواند به تعداد مراحلی که پیموده است، نشانههای تازهای از عظمت آفریدگار از خود بروز دهد. در واقع آفرینش هستی گام به گام صورت گرفته است و قانون گام به گام، همگام با قانون طبیعی و عقلی است و عقلاء هم آن را مورد پسند و پذیرش قرار می دهد. البته پرونده این بحث هم چنان باز است و در تحقیق بسته نیست. به هر شکل آفرینش هستی و طبیعت باید با قانون طبیعی همراه باشد، هر چند قدرت و اراده ی خداوند «کن فیکون» میباشد. و بین این دو منافاتی وجود ندارد. هم خداوند «کن فیکون» باشد و هم در آفرینش هستی بر اساس قانون طبیعی و عقلی که همان قانون گام به گام می باشد پیش رفته باشد. منبع: www.MASAFPORTAL.com معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 6، ص 200، دار الکتب الاسلامیه. 2. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 8، ص 148، نشر جامعه مدرسین. 3. تبیین جهان و انسان، مرتضی رضوی.
Design By : Pichak |