سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























روزی از این همه بی خبری خواهم مرد

روزی این درد مرا با خویش خواهد برد

------------------

 

انگار دیشب در رؤیایی آسمان را دیدم

وسعتش را بر چشمانم گسترده بود

آرام چشمانم را فرو بستم

سر به زیر و بی قرار گفتم

"دیدی آخر دنیا به آخر رسید...

ناگهان قطره بارانی به روی چشمانم چکید

و یک آن بغض بر گلویم چنگ زد

بغضی از جنس بی قراری هامان

در گلویم ماسید

وستعش همه ام را در بر گرفته بود

دل به دریا زدم

نگاهش کردم

چه ساعتی بود ... نمی دانم

واژه واژه سکوت بودیم

غزل غزل فریاد


نوشته شده در چهارشنبه 92/12/14ساعت 11:47 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

ماه ی نیست...

آسمانم ابری است

پرم از خالی ها

از خودم می پرسم

پس کجاست آبی ها

پس کجاست روشنا

چه شد آن مهتابی ها

دلم اما تنگ است

چه کنم با غم قلبی تنها

آسمانم ابری است

ماه ی نیست...

-------

آفتاب نوشت


نوشته شده در دوشنبه 92/12/12ساعت 11:5 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

اگر باران بودم

 انقدر می باریدم تا غبار غم را از دلت پاک کنم

اگر اشک بودم ... مثل باران بهاری به پایت می گریستم

اگر گل بودم... شاخه ای از وجودم را تقدیم وجود عزیزت میکردم

اگر عشق بودم ... آهنگ دوست داشتن را برایت مینواختم

ولی افسوس که

نه بارانم

نه اشک

نه گل

و نه عشق

وسعت آسمانت گرفته مرا

هرچه هست تویی

و جز تو چیزی نیست...

مگذار ماهت روی بگیرد و خسوف کند

حالا که در جاذبه ی خویش به مَدّش وا داشته ای

حالا که ماه را اسیر چشمان دریائی ات کرده ای

حالا که در خویش غرقش ساخته ای

مگر ماه جز آسمان کجا دارد که به آن پناه برد؟

----------------------

پ . ن :

و تو خودت خوبتر می دانی خوب من



نوشته شده در شنبه 92/12/10ساعت 4:9 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

40eb18c95def4e91b0123d8af09b228f.jpg

هزار تسبیح اشک

یک سجاده بغض

یک بغل دلواپسی

سهم من از ...

//*خ و ش ب خ ت ی*//

 

 

 

-----------------------

پ.ن: و دیگر هیچ

 


نوشته شده در چهارشنبه 92/11/30ساعت 3:12 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

<      1   2   3      

Design By : Pichak