سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























نو تر از این هم میشود؟ هزار و سیصد و اندی سال است که تازه تر از قبل میشود داغ مــــادر... لعن الله قاتلیک یا فاطمه الزهرا(س)


نوشته شده در دوشنبه 92/2/2ساعت 10:55 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

راه خلاص از گرفتاری ها، منحصر است به دعا کردن در خلوات برای فرج ولیّ عصر (عج)؛ نه دعای همیشگی و لقلق? زبان... بلکه دعای با خلوص و صدق نیّت و همراه با توبه. [آیت الله بهجت]


نوشته شده در دوشنبه 92/2/2ساعت 10:33 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

متی ترانا و نراک یا بقیه الله-شبیه حادثه هایی به رنگ تقدیری/اسیر ثانیه هایی شبیه زنجیری-السلام علیک یا ابا صالح المهدی


نوشته شده در دوشنبه 92/2/2ساعت 10:10 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

 

اى عجولان ! خدا به سبب عجله و اشتیاق بندگان ، در ظهور عجله نمى کند !

برنامه از بین بردن ستم از روى زمین و برپایى دولت عدل الهى ، پروژه اى سترگ و جزئى اساسى از برنامه ریزى ربانى براى زندگى و آینده انسان هاست ، اما براى فراگیر شدن آن ، نیاز به رشد فکرى و عقلى است .

همچنین پذیرش آن ، نیازمند نفوذ ایمان و توانمندى روح و روان آدمیان است .و لذا آدمی باید با صبر و بردباری خود را برای این مهم اماده کند و لذا صبر یکی از از اساسی ترین اصول است.

مشکل مردم در ادیان آن است که براى یارى خدا و کیفر ستمکاران ، عجله مى کنند ، حال آنکه خدا کارهاى خود را بر اساس قوانین و حکمت هاى خاص استوار کرده است ،

از این رو پیامبر و امامان(علیهم السلام) کوشیدند مؤمنان را بر اساس گسترش و عمق بخشى به افق و نگرش عقلى و ذهنى و درک و شعور تربیت کنند و بیاموزند که بر خود مسلط بوده ، خویشتن دار باشند و کار را به خدا واگذارند و در انتظار فرج و گشایش باشند .

پیامبر اسلام فرمودند  « پیش روى شما زمان صبر است . کسى که در آن هنگام به دین چنگ زند ، پاداش پنجاه شهید را دارد » عمر پرسید: اى رسول خدا! شهیدان زمان ما یا شهیدان زمان آخرت؟ فرمود: زمان شما».

امام حسین (علیه السلام) به نقل از رسول الله فرمود : « پس از شما ، قومى خواهند آمد که یک نفر از آنها پاداش پنجاه نفر از شما را دارد » .

گفتند : یا رسول الله ! ما همراه شما در جنگ بدر و احد و حنین بودیم و قرآن درباره ما نازل شد ! فرمود : اگر آنچه که بر سر آنها مى آید و تحمل مى کنند ، بر سر شما بیاید ، نمى توانید مانند آنها صبر کنید

و در جایی دیگر از امام زین العابدین آمده است: هر کسى در زمان غیبت قائم ما بر دوستى ما ثابت قدم باشد ، خدا پاداش هزار شهید ، از شهداى بدر و احد را به وى مى دهد .

و در منابع شیعی از  امیر مؤمنان آمده است که رسول الله در حدیثى طولانى فرمود : اى على ! بدان شگفت آورترین ایمان و برترین یقین را مردم آخر الزمان دارند . آنها پیامبر را ندیده و حجت در پس پرده غیبت است ، اما فقط به سبب قرآن و سنت که مکتوب به آنها رسیده ، ایمان آورده اند .

امام محمد بن على باقر از پدرش سید العابدین على بن حسین ، از پدرش سید الشهداء حسین بن على ، از امیر مؤمنان روایت کرده است که رسول الله فرمود : برترین عبادت ، انتظار فرج است .


از محمد بن عبد الله آمده است که به امام رضا(علیه السلام) عرض کردم : فدایت شوم ! پدرم به نقل از پدرانت(علیهم السلام) برایم حدیث نقل کرد که به یکى از بزرگواران گفته شد : در منطقه ما مرزى است که قزوین گفته مى شود و دشمنى هست که دیلم نامیده مى شود .

آیا باید با دشمنان جهاد کرد یا مراقب مرز بود ؟ فرمود : به بیت الله الحرام اهتمام ورزید و بدین سو حج گزارید .

سه بار دیگر از امام پرسیده شد و در هر بار فرمود : آیا دوست ندارید که در خانه بمانید و به خانواده تان خرج و روزى بدهید و منتظر امر ]فَرَج قائم[ ما باشید ؟

اگر او را دریابید ، مانند کسى هستید که همراه رسول خدا در جنگ بدر بوده اما اگر درنیابید ، مانند کسى هستید که همراه قائم ما در خیمه اش بوده است .

مانند این و این (امام دو انگشت سبابه خود را به هم چسباند ) ابو الحسن(علیه السلام)فرمود: حدیث درست است و همانطور است که بیان شده.

و از على بن حسین(علیه السلام) آ?مده  است که رسول خدا فرمود : هر کسى به رزق اندک خدا راضى باشد ، خدا به عمل اندک از وى خشنود مى شود و انتظار فرج عبادت است .

از امام موسى بن جعفر(علیه السلام) در حدیثى طولانى آمده است : برترین عبادت پس از معرفت ، انتظار فرج است.

 

منبع : موعود


نوشته شده در یکشنبه 92/2/1ساعت 11:44 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

به نظر بسیاری از اندیشمندان اسلامی، معراج نه از معجزات حضرت رسول (ص) بلکه از کرامات آن حضرت است. در این مقاله به این سفر روحانی ـ جسمانی حضرت محمد (ص) میپردازیم.

پیامبر اسلام (ص) به هنگامی که در مکه بود در سال دهم بعثت (شب بیست و هفتم ماه رجب) و یا در سال دوازدهم (شب بیست و هفتم ماه رجب) از مسجدالحرام به مسجد اقصی در بیت المقدس رفت و از آنجا به آسمانها صعود کرد.

به نظر اندیشمندان اسلامی، این سفر نه یک خواب و نه یک مکاشفه روحانی بود بلکه سفری در حالت بیداری و با جسم و روح بود.

انگیزه این سیر شبانه آن بود که روح پیامبر گرامی اسلام (ص) با مشاهده اسرار عظمت خداوند درک و دید تازهای برای رهبری و هدایت انسانها پیدا کند.

معراج پیامبر(ص) در قرآن کریم در دو سوره نجم و اسراء بطور اجمال بیان شده است. این رویداد جایگاه ویژهای در باور مسلمانان یافته و فرهنگ اسلامی را از جهات مختلف بارور کرده است.

شواهد و دلایل بسیاری وجود دارد که حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) معراج داشته اند و معراج حضرت دو مرحله داشت: یکی سیر غیر عادی حضرت از مکّه به بیت المقدس و دیگری سیر از بیت مقدس به آسمان ها و ملکوت.

قرآن کریم مرحله نخست این سفر را چنین بیان می فرماید:
«سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأَقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ البَصِیرُ»
«منزّه است آن [خدایی] که بنده اش را شبانگاهی از مسجدالحرام به سوی مسجدالاقصی که پیرامون آن را برکت داده ایم، سیر داد تا از نشانه های خود به او بنمایانیم که او همان شنوای بیناست» (اسراء: 1)

«اسری» فعل ماضی از مصدر «الاسراء» به معنای سیر شبانه است. مرجع ضمیر «ه» در (عبده) حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) است. و از «لَیْلاً» که مفعول فیه است، استفاده می شود، این سیر در شب بوده است.

مراد از «مسجدالاقصی» بیت المقدس است و از آنجا که نسبت به «مسجدالحرام»، که برای حضرت محمّد (صلی الله علیه وآله) در مکان دورتری قرار داشت، به این نام (مسجدالاقصی) خوانده شده است.

خداوند پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)را در یک شب، برای نشان دادن آیات و نشانه های خود، از مسجدالحرام تا بیت المقدس سیر داد. با توجه به فاصله بین آن دو مکان، معلوم می شود که این انتقال غیر عادی و به صورت خارق العاده بوده است.

بنابراین، هدف از این سیر، نشان دادن آیات الهی به حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) بوده است (لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا).

قرآن مرحله دوم این سفر را چنین بیان می کند:
 «ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّی فَکَانَ قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَی فَأَوْحَی إِلَی عَبْدِهِ مَا أَوْحَی مَا کَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَی أَفَتَُمارُونَهُ عَلَی مَا یَرَی وَلَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرَی عِندَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهَی عِندَهَا جَنَّةُ الْمَأْوَی»
«سپس نزدیک آمد و نزدیکتر شد، تا [فاصله‏اش] به قدر [طول] دو [انتهاى] کمان یا نزدیکتر شد آنگاه به بنده‏اش آنچه را باید وحى کند وحى فرمود، آنچه را دل دید انکار[ش] نکرد، آیا در آنچه دیده است با او جدال مى‏کنید، و قطعا بار دیگرى هم او را دیده است، نزدیک سدرالمنتهى، در همان جا که جنة‏الماوى است» (نجم: 8ـ15)

به نظر اندیشمندان اسلامی، این سفر نه یک خواب و نه یک مکاشف روحانی بود بلکه سفری در حالت بیداری و با جسم و روح بود. انگیزه این سیر شبانه آن بود که روح پیامبر گرامی اسلام (ص) با مشاهده اسرار عظمت خداوند درک و دید تازه ای برای رهبری و هدایت انسان ها پیدا کند.

علی بن ابراهیم از امام صادق(علیه السلام) نقل می کند که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فردای شب معراج، ماجرای معراج را برای مردم بازگو کردند:
«خداوند دیشب مرا به بیت المقدس برد و آثار جایگاه پیامبران را به من نشان داد و در بازگشت، به کاروانی برخوردم که شتری از آنها گم شده بود و در ظرفی آبی داشتند که مقداری از آن را نوشیدم و بقیه را زمین ریختم و آن کاروان فردا هنگام طلوع صبح، به شهر مکّه می رسد، در حالی که شتر نر و سرخ مویی پیشاپیش آن حرکت می کند.

فردای آن روز مردم دیدند که هنگام طلوع خورشید، کاروانی با همان نشانی که حضرت بیان نموده بودند، رسید. کاروانیان به ماجرای گم شدن شتر و ریختن آب نیز شهادت دادند» (سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن ، ج 4، ص 506-505)

آنچه که در مورد معراج حضرت محمد (ص) لازم به تذکر است این است که معراج حضرت تنها یک معراج روحانی نبود؛ حضرت با جسم خود به معراج رفتند. و معروف آن است که رسول خدا (ص) در آن شب در خانه امّ هانى دختر ابیطالب بود و از آنجا به معراج رفت و مجموع مدتى که آن حضرت به سرزمین بیت المقدس و مسجد اقصى و آسمانها رفت و بازگشت از یک شب بیشتر طول نکشید به طورى که صبح آن شب را در همان خانه بود.


خداوند پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)را در یک شب، برای نشان دادن آیات و نشانه های خود، از مسجدالحرام تا بیت المقدس سیر داد.

با توجه به فاصله بین آن دو مکان، معلوم می شود که این انتقال غیر عادی و به صورت خارق العاده بوده است. بنابراین، هدف از این سیر، نشان دادن آیات الهی به حضرت محمّد(صلی الله علیه وآله) بوده است (لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا)جبرئیل و میکائیل و اسرافیل به منظور سفر محمد (ص) به آسمان مرکبی موسوم به براق را براى او آوردند.

حضرت در طور سینا محل سخن گفتن خدا با موسی و بیت الحم محل تولد عیسی توقف کرده و نماز خواندند، و سپس به بیت المقدس رفتند. در آنجا به ابراهیم خلیل و موسى و عیسى در میان عده‏اى زیاد از انبیاء برخورد می‌کند که همگى مهیاى نماز بودند و جبرئیل بازوى حضرت رسول اکرم (ص) را گرفته و جلو برده و بر آنان امامت کرده نماز می گزارند.

سپس حضرت محمد (ص) با جبرئیل بالا می‌روند تا به آسمان دنیا صعود می‌کنند. ایشان سوار بر براق به همراه جبرئیل تا آسمان هفتم بالا می روند و اتفاقات بسیاری برای ایشان رخ میدهد؛ از جمله  جهنم را می‌بینند، پیامبران و انبیاء دیگر را ملاقات می کنند و ....  

نهایتاً حضرت رسول (ص) به بیت المقدس فرود آمد و راه مکه را در پیش گرفتند. در میان راه با کاروان بازرگانی مواجه شدند که شتر خود را گم کرده و به دنبال آن می‌گشتند.

حضرت از ظرف آبی که آنجا بود مقداری آب خورد و باقی آن را بر روی زمین ریخت و سرپوشی بروی آن گذاشت. بعد از فرود، حضرت ماجرای معراج را برای مردم بازگو کردند. بزرگان قریش به تکذیب او پرداختند و از وی خواستند که وِیژگی های ساختمان بیت المقدس را تشریح کند.

حضرت محمد (ص) نیز به تشریح خصوصیات ساختمان بیت‌المقدس پرداخت و حتی حوادثی را که در میان مکه و بیت المقدس بر او گذشته بود و از جمله ماجرای کاروانی که در راه دیده بود را برایشان بازگو نمود. بعد از مدتی آن کاروان وارد شهر شد و سخنان حضرت رسول اکرم (ص) مورد تایید قرار گرفت.

 برگرفته از: مصاف پورتال
منابع:
سیدهاشم بحرانی، البرهان فی تفسیرالقرآن، تهران، مرکز الطباعة و النشر فی مؤسسة البعثة، 1417 ق
سبحانی، جعفر، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، بعثه? مقام معظم رهبری، معاونت آموزش و تحقیقات، تهران، ????.
عبداله جوادی آملی، وحی و نبوت، انتشارات اسراء، 1388
ویرایش وتلخیص:آکاایران


نوشته شده در یکشنبه 92/2/1ساعت 11:42 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

مشهدی ابوالقاسم که انگار هنوز باورش نشده بود که در اطرافش چه خبر است بهت زده، عقب عقب آمد و از در خارج شد و بعد ساعتی دوباره به پشت بام آمد و از سوراخ در آنچا را نگاهی کرد اما اثری از امام و نمازگزاران نبود.

 

نزدیک نماز صبح بود. خادم حرم چشمان خواب آلودش را با پشت انگشتانش مالید و وضویی گرفت و برای گفتن اذان سوی حرم رفت. نسیم خنکی در حیاط حرم حضرت عسکری(ع)، صورت خادم را نوازش می داد.

پیرمرد با پشت خمیده یکی یکی پله های پشت بام را پشت سر گذاشت و بعد هم با دستان پینه بسته اش قفل های آهنی در را با کلید باز کرد و وارد بام شد. نگاه خادم به جمال کسانی روشن شده بود که بدون باز کردن قفل در بام در آنجا نشسته بودند.

خادم از ترس، صدای تپش قلبش را می شنید. او با عرقچینی که دور گردنش انداخته بود، عرق پیشانی اش را پاک کرد و چند قدمی جلو رفت. هفت نفر از سادات کنار هم نشسته بودند و مردی مانند امام جماعت در جلو، مقابلشان نشسته بود و مشغول سخن گفتن با آنها بود.

مشهدی ابوالقاسم، در حالی که سرش را پایین انداخته بود، نیم نگاهی به مرد امام جماعت انداخت و آرام پشت سر آن سادات نشست و با صدایی لرزان پرسید: آقا جان، این مرد که دورش را گرفته اید کیست؟

مرد سرش را به عقب متمایل کرد و گفت: این بزرگوارحضرت صاحب الزمان(عج) است و نماز صبح را به ایشان اقتدا مى کنیم.

مشهدی ابوالقاسم که انگار هنوز باورش نشده بود که در اطرافش چه خبر است بهت زده، عقب عقب آمد و از در خارج شد و بعد ساعتی دوباره به پشت بام آمد و از سوراخ در آنچا را نگاهی کرد اما اثری از آنها نبود. امام و نمازگزاران رفته بودند.

برگرفته از کتاب برکات حضرت ولی عصر(ع)، خلاصه العبقری الحسان، علامه نهاوندی، حکایت

 منبع: شبستان


نوشته شده در شنبه 92/1/31ساعت 5:2 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه):دلهای ما ظرف اراده و مشیت خداست پس هرگاه او چیزی را اراده کند،مانیز همان چیز را اراده میکنیم بحارالانوار،ج52،ص51


نوشته شده در شنبه 92/1/31ساعت 12:27 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

Design By : Pichak