سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























 

یک روز می افتد ؛

آن اتفاق خوب را می گویم ...

من به افتادنی که برخاستن اوست ایمان دارم ؛

هر لحظه ، هر روز ، هر جمعه ...

السلام علیک یا صاحب الزمان

منبع: یک گیله مرد 

 


نوشته شده در شنبه 91/12/12ساعت 3:54 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

حیف!جمعه ها روزنامه منتشر نمی شود...

حیف!چه تیتیری می شود آمدنت...یامهدی(عج)


نوشته شده در شنبه 91/12/12ساعت 3:16 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

 

انسان ها به خاطر عوامل متعددی از جمله عدم برنامه ریزی های مناسب برای آینده خود و همچنین عدم وجود نظم در برنامه های خود در مراحل مختلف زندگی با حسرت های بسیار زیادی دست و پنجه نرم می کنند ،حسرت هایی که برخی از آنها قابل جبران است .

و برخی دیگر برای همیشه به عنوان یک غم بزرگ در وجود آدمی جا خوش می کند و هر گز از قلب و فکر انسان بیرون نمی رود .

حسرت هایی چون حسرت احترام و تکریم پدر و مادری که دیگری در میان ما نیستند و یا حسرت و اندوهی که بعد از یک امتحان سخت به سراغ ما می آید که چرا از قبل آمادگی های لازم راکسب نکردم و اکنون با شکستی بزرگ مواجه شدم.و یا حسرت بیداری در دل شب و راز و نیاز با خداوند که روزی به سراغ آدمی می آید چنانچه مولوی می گوید:

جمله شب می رسد از حق خطاب

خیز غنیمت شمر ای بی‌نوا

ور نه پس مرگ تو حسرت خوری

چونک شود جان تو از تن جدا

در آیات الهی به برخی از حسرت هایی که افراد با آنها در دنیا و یا آخرت دست و پنجه نرم می کنند اشاره شده است که از جمله آنها :

1)حسرت داشتن همنشین خوب در دنیا

(یا وَیْلَتى‏ لَیْتَنی‏ لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلیلاً : «اى واى، کاش فلانى را دوست [خود] نگرفته بودم.)( الفرقان : 28)

2)حسرت پیروی از پیامبر اکرم:

وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً: و روزى است که ستمکار دستهاى خود را به دندان مى‏ گَزد [و] مى‏ گوید: «اى کاش با پیامبر راهى برمى‏ گرفتم.( الفرقان : 27)

3)حسرت کافران در پیروزی بر مومنان که هرگز به آن دست پیدا نمی کنند:

(إِنَّ الَّذینَ کَفَرُوا یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ لِیَصُدُّوا عَنْ سَبیلِ اللَّهِ فَسَیُنْفِقُونَها ثُمَّ تَکُونُ عَلَیْهِمْ حَسْرَةً ثُمَّ یُغْلَبُونَ وَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلى‏ جَهَنَّمَ یُحْشَرُون:بى‏ گمان، کسانى که کفر ورزیدند، اموال خود را خرج مى‏ کنند تا [مردم را] از راه خدا بازدارند. پس به زودى [همه‏] آن را خرج مى‏کنند، و آنگاه حسرتى بر آنان خواهد گشت؛ سپس مغلوب مى‏شوند. و کسانى که کفر ورزیدند، به سوى دوزخ گردآورده خواهند شد.)( الأنفال : 36)

4)حسرت کوتاهی از انجام دستورات خداوند

(أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فی‏ جَنْبِ اللَّهِ وَ إِنْ کُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرینَ: تا آنکه [مبادا] کسى بگوید: «دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهى ورزیدم؛ بى‏تردید من از ریشخند کنندگان بودم.)( الزمر : 56)

امام صادق علیه السلام: اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛ پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.

به همین جهت است که خداوند متعال در آیه 39 از سوره مریم به همه مردم نسبت به روز حسرت هشدار داده است و فرموده است:

(وَ أَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَ هُمْ فی‏ غَفْلَةٍ وَ هُمْ لا یُ?ْمِنُون: و آنان را از روز حسرت بیم ده، آنگاه که داورى انجام گیرد، و حال آنکه آنها [اکنون‏] در غفلتند و سرِ ایمان آوردن ندارند.)( مریم : 39)

اما در این میان و با وجود اینکه افراد فراوانی در قیامت غرق در حسرت و اندوه نسبت به گذشته خودشان هستند ،حسرت عده ای زبانزد عام و خاص است ،حسرتی که سراسر وجود آنان را فرا گرفته است و با حسرت های دیگر به هیچ وجه قابل مقایسه نخواهد بود که از جمله این افراد سه گروه هستند که به آنها اشاره می شود :

1) کسی که آخرت خود را برای دنیای دیگران بفروشد :

رسول الله صلی الله علیه و آله: (إنّ أشدّ النّاس ندامه یوم القیامه رجل باع آخرته بدنیا غیره؛ 

پشیمان تر از همه مردم در روز قیامت، مردى است که آخرت خود را بدنیاى دیگرى فروخته است.)(کنز العمال ، ج 3 ، ص 510 )

2) کسی از عدالت بگوید و خود عدالت را رعایت نکند :

امام صادق علیه السلام: (اِنَّ مِن اَعظَمِ النّاسِ حَسرَهً یَومَ القِیامَهِ، مَن وَصفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ اِلَى غَیرِه؛

پشیمان ترین شخص در روز قیامت، کسى است که براى مردم از عدالت سخن بگوید، اما خودش به دیگران عدالت روا ندارد.)((وسائل الشیعه، ج15، ص 295)

3)کسی که مالی را به ناروا فراهم کرده است:

امام علی علیه السلام فرمود: (إنَّ اعظَمَ الحَسَرَاتِ یَومَ القیامَةِ حَسرَةُ رَجُل کَسَبَ مالاً فی غَیرِ طاعَةِ اللهِ فوَرِثَهُ رَجُلٌ فانفَقَهُ فی طاعَةِ اللهِ سُبحانَهُ فَدَخَلَ بِهِ الجَنّة وَ دَخَلَ الاوَّلُ بِهِ النّارَ:

روز قیامت بزرگترین افسوس، افسوس مردی است که مالی را به ناروا گردآورده به دوزخ رود و آن مال را برای کسی به ارث گذارد که در طاعت خداوند سبحان خرجش نموده به بهشت رود.(نهج البلاغه حکمت 429)

به امید اینکه سبک و برنامه زندگی خود را به شیوه ای مدیریت کنیم که هیچ گاه گرفتار حسرت و اندوه در زندگی نشویم و همیشه سربلند و پیروز باشیم.

 

منبع : منتظر

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.MASAFPORTAL.com


نوشته شده در شنبه 91/12/12ساعت 11:13 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

مگر خلقت هستی برای خدا در یک لحظه امکان نداشته که در 6 روز آفریده است؟ 

برای پاسخ به س?ال، ابتدا باید بدانیم که منظور از آفرینش جهان در شش روز در آیات قرآن کریم چیست؟ بحث از آفرینش، در هفت مورد از آیات قرآن مجید آمده است، ولی در سه مورد، علاوه بر آسمان و زمین «ما بینهما» (آنچه در میان زمین و آسمان قرار دارد) نیز بر آن اضافه شده است که در حقیقت توضیحی برای جمله قبل است، زیرا همه اینها در معنی آسمانها و زمین جمع است، چون آسمان شامل تمام چیزهایی می‌شود که در جهت بالا قرار دارد و زمین نقطه مقابل آن است.

وانگهی، پیدایش مجموعه جهان در شش روز، یعنی کمتر از یک هفته چیزی است برخلاف دستاوردهای علمی، زیرا علم ثابت کرده که میلیاردها سال طول کشیده تا زمین و آسمان به وضع کنونی درآمده است؟!

با توجه به مفهوم وسیع کلمه «یوم» (روز) و معادل آن در زبانهای دیگر، پاسخ این پرسش روشن است، زیرا بسیار می‌شود که این کلمه به معنی «یک دوران» به کار می‌رود، خواه این دوران یک سال باشد یا صد سال یا یک میلیون سال و یا میلیاردها سال. در قرآن کریم نیز شاهدی که این حقیقت را ثابت می‌کند، وجود دارد.

در قرآن صدها بار کلمه «یوم» و «ایام» به کار رفته است و در بسیاری از موارد به معنی شبانه‌روز معمول نیست، مثلاً تعبیر از عالم رستاخیز به «یوم القیامه» نشان می‌دهد که مجموعه رستاخیز که دورانی است بسیار طولانی به عنوان «روز قیامت» شمرده شده است، از پاره‌ای از آیات قرآن استفاده می‌شود که روز رستاخیز و محاسبة اعمال مردم پنجاه هزار سال طول می‌کشد.

در لغت نیز گاهی منظور از «یوم» مقدار زمان میان طلوع و غروب خورشید است و گاهی نیز به مدتی از زمان، هر مقدار که باشد، گفته می‌شود.

بنابراین، خداوند مجموعه زمین و ‌آسمان را در شش دوران متوالی آفریده است، هر چند این دورانها میلیونها یا میلیاردها سال به طول انجامد.

با توجه به آیات: «فصلت، 8 ـ 11» این دورانهای ششگانه به ترتیب زیر است:

1. روزی که همه جهان به صورت توده گازی شکل بود که با گردش به دور خود از هم جدا شد و کرات را تشکیل داد.

2. این کرات تدریجاً به صورت تودة مذاب و نورانی و یا سرد و قابل سکونت درآمدند.

3. روز دیگر منظومه شمسی تشکیل یافت و زمین از خورشید جدا شد.

4. روز دیگر زمین سرد و آماده حیات شد.

5. سپس گیاهان و درختان در زمین آشکار شدند.

6. سرانجام حیوانات و انسان در روی زمین ظاهر شد.

در واقع آفرینش هستی گام به گام صورت گرفته است و قانون گام به گام، همگام با قانون طبیعی و عقلی است و عقلاء هم آن را مورد پسند و پذیرش قرار می دهد. البته پرونده این بحث هم چنان باز است و در تحقیق بسته نیست

امّا در این که چرا خداوند این جهان را در یک لحظه نیافرید، با این که با قدرت بی‌انتهایش می‌توانست همه آسمانها و زمین را در یک لحظه بیافریند، پس چرا آنها را در این دورانهای طولانی قرار داد؟ نکته مهم در پاسخ این پرسش این است که آفرینش اگر در یک لحظه انجام می‌گرفت، کمتر می‌توانست از عظمت و قدرت و علم آفریدگار حکایت نماید، امّا هنگامی که در مراحل مختلف و چهره‌های گوناگون، طبق برنامه‌های منظم و حساب شده، انجام گیرد، دلیل روشنتری برای شناسایی آفریدگار خواهد بود.

مثلاً اگر نطفه آدمی در یک لحظه تبدیل به نوزاد کامل می‌شد، آن قدر نمی‌توانست عظمت خلقت را بازگو کند، امّا هنگامی که در طی 9 ماه، هر روز در مرحله‌ای و هر ماه به شکلی، ظهور و بروز کند، می‌تواند به تعداد مراحلی که پیموده است، نشانه‌های تازه‌ای از عظمت آفریدگار از خود بروز دهد.

در واقع آفرینش هستی گام به گام صورت گرفته است و قانون گام به گام، همگام با قانون طبیعی و عقلی است و عقلاء هم آن را مورد پسند و پذیرش قرار می دهد. البته پرونده این بحث هم چنان باز است و در تحقیق بسته نیست.

به هر شکل آفرینش هستی و طبیعت باید با قانون طبیعی همراه باشد، هر چند قدرت و اراده ی خداوند «کن فیکون» می‌باشد. و بین این دو منافاتی وجود ندارد. هم خداوند «کن فیکون» باشد و هم در آفرینش هستی بر اساس قانون طبیعی و عقلی که همان قانون گام به گام می باشد پیش رفته باشد.

منبع: www.MASAFPORTAL.com

 

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:

1. تفسیر نمونه، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران، ج 6، ص 200، دار الکتب الاسلامیه.

2. تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، ج 8، ص 148، نشر جامعه مدرسین.

3. تبیین جهان و انسان، مرتضی رضوی.


نوشته شده در چهارشنبه 91/12/9ساعت 9:3 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

در کتاب دانیال نبى نیز بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) مطابق بشارات انبیاى گذشته، چنین آمده است:
«. . . امیر عظیمى که براى پسران قوم تو ایستاده قائم است، خواهد برخاست. و چنان زمان تنگى خواهد شد که از حینى که اُمّتى به وجود آمده است تا امروز نبوده، و در آن زمان هر یک از قوم تو، که در دفتر مکتوب یافت شود رستگار خواهد شد. و بسیارى از آنانى که در خاک زمین خوابیده اند بیدار خواهند شد، امّا اینان به جهت حیات جاودانى و آنان به جهت خجالت و حقارت جاودانى. و حکیمان مثل روشنایى افلاک خواهند درخشید، و آنانى که بسیارى را به راه عدالت رهبرى مى نمایند مانند ستارگان خواهند بود تا ابد الآباد.
امّا تو اى دانیال ! کلام رامخفى دار و کتاب راتا زمان آخر مهر کن. بسیارى به سرعت تردّد خواهند نمود و علم افزوده خواهد گردید ... خوشا به حال آن که انتظار کشد».

در این بشارت نکات چندى وجود دارد که برخى از آنها را به طور اختصار توضیح مى دهیم:

1 ـ شخص مورد بشارت که در نخستین فراز بشارت مزبور به عنوان «ایستاده» از او تعبیر شده است، قائم آل محمّد(علیهم السلام) است که بزرگترین نماینده انبیاى الهى است، و دعوت تمام پیامبران خدا را یکجا در حکومت حقّه خود آشکار ساخته، آیین الهى را بر سرتاسر کره خاکى حکم فرما مى نماید.

2 ـ منظور از «زمان تنگى»، زمان بیدادگریها، سختیها، فشارها، ظلم و ستم هایى است که قبل از ظهور آن حضرت در سراسر جهان پیدا مى شود، چنان که در روایات اسلامى آمده است: «یَمْلاَُ الأرضَ قِسطاً و عَدلا کَما مُلِئت جوراً و ظلماً».

3 ـ منظور از: «آنانى که در خاک زمین خوابیده اند»، گروهى از اموات مى باشند که در دولت با سعادت حضرت مهدى(علیه السلام) زنده مى شوند، و برخى از آنان از یاران آن حضرت مى گردند و در رکاب حضرتش مى جنگند و برخى دیگر به سزاى اعمال ناشایست خود مى رسند.

در این زمینه، روایات بسیارى از ائمّه معصومین(علیهم السلام) رسیده است که ما به جهت اختصار از ذکر آنها خوددارى مى نماییم، و طالبین مى توانند به کتابهاى مربوطه که در مورد «رجعت» نگاشته شده، مراجعه فرمایند.

 

منبع : موعود


نوشته شده در سه شنبه 91/12/8ساعت 3:5 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |


سازنده فیلم آرگو، "بنیامین جیزا افلک بولدت" (???"??? ?"?? ????) معروف به "بن افلک" یهودی 40 ساله ای است که این روزها نامش رونق محافل و مجامع هنری داست.

به گزارش مصاف به نقل از مشرق ،کثرت وقایع دهه 50 و 60، انقلاب شکوهمند اسلامی ایران را به موضوعی بی بدیل و ماندگار در تاریخ مبدل ساخته است.

یکی از مهمترین این وقایع، موضوع تسخیر سفارت آمریکا، به عنوان نمایندگی رسمی سیاسی ایالات متحده آمریکا در ایران می باشد.
واقعه ای که بسیار سریع و در جنب وقایع کثیر آن زمان به وقوع پیوست و خود اسبابی از برای تحقق وقایع دیگر بود.

واقعه ای که اگر چه هیچ گاه فرصتی از برای بازخوانی مفصل و تطبیقی آن بوجود نیامد، اما آبشخور موضوعاتی بسیار گردید و متاسفانه امروزه جُز ادبیات کلی "لانه جاسوسی" تصوری جامع از آن وجود ندارد.

ادبیاتی که تنها این تصور را در مخاطب پدید می آورد که در ایران سفارت آمریکا به تاریخ 13 آبان 1358 توسط دانشجویان پیرو خط امام اشغال شد و از آن پس "سفارت آمریکا" را با نام "لانه جاسوسی" نامیدند.

اگر چه در باب کم کاری صورت گرفته عوامل متعددی را میتوان برشمرد، اما بیش از همه عُدول بخشی از مُسخرین لانه جاسوسی از مواضع انقلابی و دَر غَلطیدن ایشان به آغوش امپریالیسم جهانی را میتوان عامل اصلی ابتر ماندن نشر و بسط واقعیات سریع آن دوران دانست؛ اما واقع امر آن است که با وجود آلزایمز بسیاری از مسئولین در این باب، هیچگاه موضوع سفارت آمریکا طی این 33 سال از دستورکار سردمداران آمریکا خارج نشد و تسخیر این ساختمان واقع در محدوده خیابان‌های مفتح و طالقانی، به عنوان ضربه ای به یاد ماندنی بر هیمنه استکبار جهانی سرمشق مستضعفین بوده و هست.

 بویژه پس از فضاحت آمریکا در واقعه به یاد ماندنی طبس و تصویر جنازه های سوخته رنجرهای آمریکایی، این هیمنه به کلی فروپاشید.
این فروپاشی آنقدر فضیح بود که آمریکا نتوانست طی این 33 سال با انبوه فیلمها و مستندهای بر آن سرپوش نَهاده و از خویش اعاده حیثیت نماید. حال این ابر قدرت خود خوانده جهان اینبار با "آرگو" به مصاف اذهان جهانیان آمده تا شاید بتواند به زعم خویش ایالات متحده آمریکا را تطهیر نماید.

اما به راستی تطهیر کننده آمریکا چه کسی است؟

"بنیامین جیزا افلک بولدت" (???"??? ?"?? ????) معروف به "بن افلک" (Ben Affleck) یهودی آمریکازاده 40 ساله ای است که این روزها نام او همراه " آرگو" رونق محافل و مجامع هنری داست.
  
"بنیامین جیزا افلک بولدت" (Benjamin Géza Affleck-Boldt)
خانواده او از جمله یهودیان آلمانی- انگلیسی هستند و وی با وجود آنکه در 15 اوت 1972 میلادی در مهمترین شهر یهودی نشین ایالات متحده آمریکا، یعنی شهر دانشگاهی "برکلی" ایالت "کالیفرنیا" به دنیا آمد،
  
اما عمده کودکی و نوجوانی خود را در شهر "کمبریج" ابر شهر "ماساچوست" ایالت "نیو انگلند" ایالات متحدهی آمریکا سپری نموده است.
  
پدر "بنیامین" یک مددکار اجتماعی و بازیگر تئاتر به نام " تیموتی بایرز افلک" (Timothy Byers Affleck) و مادر او یک معلم مدرسه به نام " کریستین آنه افلک" (Christine Anne "Chris" Affleck) بود.

همچنین "بنیامین" دارای یک برادر و آن هم کوچکتر از خود به نام " کالب کیسی مک گوائیر افلک-بالدت" معروف به "کیسی افلک" است.
  
کالب کیسی مک گوائیر افلک-بولدت
"بنیامین" که فعالیت رسمی هنری خود را در سن هشت سالگی با بازی در سریال "سفر میمی" آغاز نمود.
  
"بنیامین" با وجود ضعفهای بسیار هنری، با کمک و همیاری یهود و به جهت بی حیایی فوق العاده ای که در مقابل دوربین دارد، تا به امروز حدود 50 فعالیت هنری داشته، که هر یک در جای خود قابل نقد و بررسی است.
  





 
"بنیامین" در سن 36 سالگی با بازی در فیلم "سرزمین هالیوود" در اوج فعالیت بازیگری قرار گرفت.
  
"سرزمین هالیوود" (Hollywoodland) محصول سال 2006 میلادی
و پس از آن یهود او را آماده کارگردانی یافت و "بنیامین" 37 ساله را با ساخت اولین فیلم خود با نام "رفته عزیزم رفته" رسما به باشگاه کارگردانان وارد کرد.  
  
" رفته عزیزم رفته" (Gone Baby Gone) محصول سال 2007 میلادی
"بنیامین" همچون سایر یهودیان داری فرزندان زیادی نیست و در حال حاضر تنها سه فرزند رسمی دارد؛ دو دختر به نامهای "ولت آنا افلک" و "رز الیزابت افلک" و یک پسر به نام " ساموئل گارنر افلک" .
  
"بنیامین" عاشق شهرت، بویژه شهرت سیاسی است؛ وی حامی سرسختی برای دموکراتها محسوب می شود.

سابقه حمایت "بنیامین" از دموکراتها به دور اول انتخابات "جرج بوش" در سال 2000 میلادی بر می گردد.
  
"بنیامین" در این سال با حمایت رسمی خود از "اَل گور" دموکرات در مقابل "بوش" جمهوری خواه، به برگ برنده دموکراتها در انتخابات مبدل شد تا جایی که در دور اول انتخابات "جرج بوش" در سال 2004 میلادی، "بنیامین" حمایت همه جانبه ای از رقیب دموکرات "بوش" یعنی "جان کری" نمود.
  
"بنیامین" در هر دو دوره انتخابات "اوباما"ی دموکرات سهم زیادی در عوام فریبی و بالابردن حمایت از او ایفا نمود.
  
"بنیامین" علاوه بر آنکه عاشق شهرت است، عاشق زنان مشهور نیز هست. 

وی تا به حال با هفت زن ارتباط رسمی داشته که در این میان "جنیفر گارنر" با طولانی ترین ارتباط یعنی حدود هفت سال، شاید از بیشترین اقبال برخوردار بوده است.
  



 
عشق شهرت برای "بنیامین" این بار ماموریتی ویژه را رقم زد، ماموریتی برای اعاده حیثیت از آمریکای متزلزل.
  
آمریکایی که در بدترین شرایط اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود قرار دارد و یهود خود را ملزم به بقای او می‌داند.
اما آیا به راستی  "بنیامین" به عنوان یک سرباز خوب یهود با "آرگو" توانسته است این گونه کند؟!
    

منبع: باراک اوباما، جنبش مصاف


نوشته شده در سه شنبه 91/12/8ساعت 9:53 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

ای آخرین توسل سبز دعای ما

آیا نمیرسد به حضورت دعای ما؟

شنبه،دوباره شنبه،

دوباره سه نقطه چین…

بی تو چه زود میگذرد هفته های ما


نوشته شده در دوشنبه 91/12/7ساعت 11:21 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

Design By : Pichak