ایجاز شاعرانه ی چشم تو تا کنون ما را کشانده است به اعجازی از جنون هر روز در هوای تو پرواز می کنیم هر روز می شویم چو خورشید ، سرنگون تا آستین به قصد تو بالا زدیم شد شمشیرهای تشنه به خون از کمر برون باید امید هر چه فرج را به گور برد بیهوده می بری دل ما را ستون ستون... این شعر هم ردیف غزل های چشم توست زخمی نزن که قافیه افتد به خاک و خون مرتضی آخرتی
نوشته شده در شنبه 92/7/20ساعت
10:58 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |
Design By : Pichak |