ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت
تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت
مولا ، شمار درد دلم بی نهایت است .
تعداد درد من به خدا از رقم گذشت .
نوشته شده در شنبه 92/6/9ساعت
3:47 عصر توسط در انتظارِ آفتاب
نظرات ( ) |