سلام... می دونم الان تقریبا همه خوابن... ولی من امشب بی خوابی زده سرم... شاید اثرات ورجه وورجه های 13 بدره ... آخه نمی دونید انقدر عضلاتم درد می کنه... خیلی بی جنبه بودما...نه؟ از پنجه دستم تا مچ پاهام همه درد می کنه... (آخی) آ ببینید... همه اثرات ورزش نکردنه ها... شدم عین این پیرزن قر قرو ها هی به مامی میگم آخ وای... یکی نیست بگه آخه دختر آبت نبود... نونت نبود.. وسطی بازی کردی گفتیم عیب نداره... والی بال بازی کردی گفتیم اینم عیب نداره.. آخه فوتبال بازی کردنت چی بود... وای مامان... پارسال سیزده بدرم همین بلا سرمون اومد... والا از 13 روز عید 17 روزشو در حال میهمان داری بودیم(البته مهمون حبیب خداست ها)... حتی همین امشبم مهمون داشتیم... البته بگذریم از اونائی که عضو ثابت بودن و هنوزم ... آره... امشب خالم با دوقلوهاش اومده بود(من بهشون میگم جکی و جیل) خلاصه امشبم به خیر گذشت... توکل به خدا.. اینم از تعطیلات ما... آها طناب کشیو یادم رفت بگم... خیلی باحال بود... ما خانما سه بر دو آقایون رو بردیم... خوشمان آمد... تازه داشتیم تاب می بستیم که صاحب جنگله اومد که از قضا از فامیلامونم بود و ما از خجالتش طنابو باز کردیم و از این یکی بی نصیب موندیم... اینم بگما تموم آشغالا رو جمع کرده بودیم تو کیسه زباله... بله ما مردمان با فرهنگی هستیم(تعریف از خود نباشه)... خلاصه اینم از بیرون رفتن ما که پس لرزه هاش هنوز دامنگیرمونه... به امید 13 بدر سال بعد (اگه عمری برام باقی موند.) شبتون خوش و خواباتون رنگین.. منم تو خواب ببینین... هه هه هه
Design By : Pichak |