به گزارش موعود به نقل از فرهنگ نیوز، مشکل کار اینجاست که نوع ما مسلمانان نه به اهمیّت، جایگاه و نقش نماز پی بردهایم و نه حجاب. معمولاً هر دو را فقط به صورت یک تکلیف انجام میدهیم، تازه اگر عادت نشده باشد. چرا که هم نماز ممکن است عادت شده باشد و هم حجاب. از این رو شاهدیم که گاه تکلیف به نظرمان شاقّ میرسد. لذا برخی با کراهت انجام میدهند، برخی با اهمال انجام میدهند، برخی حتی خودشان نیز برای آن چه انجام میدهند ارزشی قائل نیستند تا انتظار داشته باشند خداوند منّان ارزشی قائل شود.
* نماز:
اگر چه نماز یومیّه یک تکلیف است، اما لابد حکمت، آثار و تبعات خود را دارد که از سوی حکیم تکلیف شده است و از آنجا که خداوند متعال غنی محض است و نیازی ندارد، معلوم میشود که انسان برای رشد، تکامل و قرب الیالله به این نماز نیازمند است. لذا فرمود: نماز ستون دین است و فرمود: نماز معراج مؤمن است و فرمود: نماز از فحشا و منکر باز میدارد، نماز گفتگو و راز و نیاز بنده با پروردگار خویش است و ... .
* حضور در محضر و نماز:
عالم محضر خداست، جایی نیست که خالی از خدا باشد، پس بنده همیشه در محضر خدای خویش است، اما به هنگام نماز متفاوت است، چرا که مخلوق در مقابل خالق - مألوه در مقابل إله - عاشق در مقابل معشوق - محبّ در مقابل محبوب و خلاصه عبد در مقابل معبود میایستد تا باو راز و نیاز کند.
وقتی حضرت موسی (علیه السلام) با اهل و عیالش در دشت و بیابان میرفت و شبانه از دور آتشی دید و به آنها گفت: همین جا بمانید، من آتشی میبینم، بروم ببینم چه خبر است ... و خلاصه نزدیک شد، به ناگاه بر او وحیای آمد که فرازهای آن بسیار قابل توجه است:ابتدا فرمود: ای موسی! من پرودرگار تو هستم، من تو را انتخاب کردم، نعلین خود را در بیاور که در وادی مقدسی قرار گرفتهای.
«فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِی یا مُوسَى * إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى»
ترجمه: پس چون بدان رسید ندا داده شد که اى موسى * این منم پروردگار تو، پاى پوش خویش بیرون آور که تو در وادى مقدس طوى هستی.
«وَأَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِمَا یوحَى * إِنَّنِی أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِی وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِکْرِی»
ترجمه: و من تو را برگزیده ام پس بدانچه وحى مى شود گوش فرا ده * منم من خدایى که جز من خدایى نیست پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار.
این خطاب اختصاص به حضرت موسی (علیه السلام) ندارد:
این خطاب اختصاص به حضرت موسی (علیه السلام) ندارد، به همه انسانهاست. گویی به من، به شما و به دیگران میفرماید که این بندهی من، ای انسان، پروردگارت من هستم، الله و الهی جز من نیز وجود ندارد، تو را دوست داشتم که خلق کردم، ویژگی دادم و برگزیدم که انسانت آفریدم، پس تو نیز فقط من را بندگی کن. وقتی مقابل من میایستی ادب کن، هر کجا مقابل من ایستادی که با من سخن بگویی، چون نظر خاص میکنم، آنجا مقدس میشود، پس اول کفشهایت را (به نشانهی احترام) در بیاور و بعد به وحی توجه کن، چون من نیز با زبان وحی با تو حرف میزنم، پس گوش کن و سپس برو نماز بخوان برای یاد من.
* حجاب در نماز:
پس هم مخاطب مقدس است، هم زایر مقدس است و هم محل زیارت و هم خود نماز. لذا همه از حرمتهای خاص خود بر خوردار هستند. پس ادب تقدس را نیز خودش یاد میدهد و میفرماید: نمازگزار باید کفشهایش را در بیاورد – بدنش پاک باشد – وضو بسازد - لباس نمازگزار باید پاک باشد – سجاده یا محل قیام، رکوع و سجدهاش پاک باشد، مال غیر نباشد، جای غصبی نباشد و ... .
از جمله فرمود: چه مرد و چه زن در بهترین صورت که نماد کمال اوست در مقابل من بایستد. مرد بهترین لباسهایش را بپوشد – بوی خوش استعمال کند – موها و محاسنش را آراسته کند – انگشتر به انگشت بزند و ...، زن نیز آرایش کند و حجاب بگذارد.
بدیهی است که کاملترین صورت انسان، صورت اجتماعی اوست و نه صورت فردی و خصوصیاش. مرد در خانه با پیژامه و پیراهن زیر نیز راه میرود، زن با لباس خواب نیز راه میرود، چه بسا دست و صورتشان تمیز و موهایشان آراسته نباشد و حتی کثیف هم شده باشند، اما بدیهی است که با این وضعیت در اجتماع حضور نمییابند و صورت کامل و زیبایشان وقتی است که در اجتماع حضور مییابند، به ویژه اجتماعی که برای آن حرمت و ارزش ویژهای قایل هستند.
امام حسن مجتبی علیه السلام خود را برای نماز بسیار آراسته و خوشبو نمود و کسی پرسید حالا چرا این قدر خود را آراسته کردید؟ فرمود: خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد. فرمود: خدا دوست دارد بندهی خود را زیبا ببیند.
بدیهی است که اگر منظور از حجاب زن در نماز پوشش از نامحرم بود، نمیفرمود که آرایش به هنگام نماز مستحب است. چرا که آرایش مقابل نامحرم حرام است و حرمت آن به این خاطر نیست که کار بدی است، بلکه به این خاطر است که زن زیباتر و جذابتر میشود و مرد نامحرم را به خود جذب و تحریک میکند. اما خدا میفرماید چه مرد و چه زن، با کاملترین صورت نزد من بایستند.
مخلوق و بندهی برگزیده خدا، با اراده خود، با این شکل باطنی و ظاهری که در مقابل خدا میایستد، در واقع خود را به خدایش عرضه میکند و نشان میدهد که قدردان و شاکر همه نعمات اوست. هم قدر عقل و قلب را میداند و با شناخت صحیح و خلوص نیت نماز میخواند و هم قدر مواهب دنیوی، سلامت جسم و نقش اجتماعیاش را در این کارگاه هستی میداند. نشان میدهد که حقوق الهی را میداند و مجری آنها در زمین است
* نماز و روابط اجتماعی:
هر چند به اقامه نماز به صورت جماعت توصیههای فراوان و مؤکدی شده است، اما مردم چون غالباً به تنهایی (فرادا) نماز میخوانند، گمان دارند که عبادتی کاملاً شخصی و فردی است. آری هر شخصی منفرداً نماز میخواند و نمازش چه مقبول و چه غیر مقبول شامل خودش میشود، اما نه فقط آثار نمازش در ساختارهای اجتماعی کوچک و بزرگ - چون خانواده یا ملت و امّت – نقش مستقیم دارد، بلکه اگر به فراز واجب و متحد الشکل نماز (قرائت سوره حمد) دقت کند، متوجه میشود که حتی اگر نیمه شب، در اتاقی تنها و حتی در محیطی غیر مسلمان نماز بخواند، مقابل خدای خود اشعار و اذعان مینماید که تنها نیست و خود را از جامعهی موحدین، مؤمنین و نمازگزاران میداند و نه یک شخص منفرد و مجزا.
تمامی ضمایر سوره حمد، ضمیر جمع است، هر چند نماز به فرادا اقامه شود. میگوید: « إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ» - یعنی: (ما) فقط تو را بندگی میکنیم و (ما) فقط از تو استعانت میطلبیم. و میگوید: «اهدِنَا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ» - یعنی» (ما) را به راه راست هدایت فرما.
پس انسان موجودی اجتماعی است و کمال در نقش اجتماعی اوست. «یدالله مع الجماعة – دست خدا با جماعت است». پس بهترین، کاملترین و زیباترین صورت و شکل ظاهری انسان، صورت او در اجتماع است، و زن با حجاب در جامعه حضور یافته و نقش اجتماعی خود را ایفا میکند و با این صورت کامل مقابل خدا ایستاده و نماز میخواند و البته حکمت احکام الهی به یکی دو مورد محدود نمیباشد.