• وبلاگ : در انتظـ ـارِ آفتـ ـاب
  • يادداشت : به نسيمي همه ي راه به هم ميريزد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    خيلي زيبا بود واقعا!!!!!
    تقديم شما :
    .....

    بسيار به غير او دلم شد نزديک
    تا از غم عشق او کمي دور افتاد

    بسيار به صخره‌ها سرش را دريا
    کوبيد بيفتد از سرش شور، افتاد؟

    من با غم او از خود او دوست‌ترم
    او با غم من از خود من دور افتاد!

    با اينهمه راضي‌ست نشابوري که
    از چنگ مغول به چنگ تيمور افتاد


    پاسخ

    سلام بر شما... ممنونم... زيبا بود... لذت بردم