بسيار به غير او دلم شد نزديک تا از غم عشق او کمي دور افتاد
بسيار به صخرهها سرش را دريا کوبيد بيفتد از سرش شور، افتاد؟
من با غم او از خود او دوستترم او با غم من از خود من دور افتاد!
با اينهمه راضيست نشابوري که از چنگ مغول به چنگ تيمور افتاد