سفارش تبلیغ
صبا ویژن




























آقا دلم گرفته

در روزگــار آدمک های برفــی...

در جنوبگانی از دلتنـگی

با احساس های یخ بسته ی زیر صفــر...

آقای خوبی ها

تو را کم دارم ...

دلمرده ام مسیحــم

هبوط توام آرزوســـت...

کلاف سر در گمــم

اسیر پیــچ و تاب زندگــی...

لبریـــزم از ظلمــات

تو سـراج منیرم باش...

آقا هوای دلم سخت ابری است

دلگیــرم از زمین از زمان

لختی بر این هوای ابری ام طلوع کن...

در گیر و دار دلواپسی زمین

آقا دمی برای دلــم ظهــور کــن...

بیا و این زمستان را

عبور کن پر ز نور کن...

ظهــور کن...

 

----------------------

 

آقا از این کمترین قبول کن:"(


نوشته شده در شنبه 93/4/7ساعت 2:29 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |

قصد جان می کند این عید و بهارم بی تو

این چه عیدی و بهاری است که دارم بی تو

گیرم این باغ ، گلاگل بشکوفد رنگین

به چه کار آیدم ای گل ! به چه کارم بی تو ؟

با تو ترسم به جنونم بکشد کار ، ای یار

من که در عشق چنین شیفته وارم بی تو

به گل روی تواش در بگشایم ورنه

نکند رخنه بهاری به حصارم بی تو

گیرم از هیمه زمرد به نفس رویانده است

بازهم باز بهارش نشمارم بی تو

با غمت صبر سپردم به قراری که اگر

هم به دادم نرسی ، جان بسپارم بی تو

بی بهار است مرا شعر بهاری ،آری

نه همین نقش گل و مرغ نیارم بی تو

دل تنگم نگذارد که به الهام لبت

غنچه ای نیز به دفتر بنگارم بی تو

حسین منزوی


نوشته شده در چهارشنبه 92/12/28ساعت 10:29 صبح توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |


Design By : Pichak