سفارش تبلیغ
صبا ویژن





























تُو، آرامشِ چشم‌هات مُسـ ـری است

و مَن از تشـ ـویش، ناگزیر

به من سرایَـ ـت کن

بگذار دُ چـ ـار شوم به این تناقُـض ... چاره‌اش با تو...

می‌خواهم از زیر بار تمام قوانین فیزیک شانه خالی کنم

آنقدر که آسمان به زمین بیاید و در من ریشه بدواند

می‌خواهم تمام فرمول‌های دنیا را به هم بریزم

آنقدر که از محدوده‌ی زمان خارج شوم و در تو جاودانه بمانم

می‌خواهم در زمین اوج بگیرم و به ریشِ جاذبه بخندم...

بگذار این تناقض، خوب در من ریشه بدواند...

می‌خواهم گُم شَوم در تو

اصلاً می‌خواهم تـو شَوَم

مرا به حالِ خود اَت بگذار!

تشویش‌هایم به تو که می‌رسند

همچون موجی که به ساحل می رسد... آرام می‌گیرند..

آری... تو دلیل تمام این تناقُض‌های منی...


پ.ن: از کنار این واژه ها ساده نگذر... آرامش واژه ها را حس می کنی؟


 


نوشته شده در سه شنبه 97/8/1ساعت 3:55 عصر توسط در انتظارِ آفتاب نظرات ( ) |


Design By : Pichak