• وبلاگ : در انتظـ ـارِ آفتـ ـاب
  • يادداشت : سکانسِ آخر...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 19 عمومي
  • پارسي يار : 45 علاقه ، 21 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام... مثل هميشه زيبا... زيبا و غم انگيز.... کاش ي روز خوبي بياد و انقد دلت شاد شه ک فقط از شادي و دلخوشي بنويسي.... راجبه پ.ن 3 : تو نوشته ت تشويش گاهي موج ميزد ولي واژه هاتو خيلي قشنگ انتخاب کردي.... انقد ک شايد اگه کسي نشناسدت متوجه اوج نگراني ت نشه....
    در آخر...... ببخش ک بي دعوت اومدم..... اومدم ک بدوني اينجا رو فراموش نکردم :)
    پاسخ

    سلاممم عزيزم... خوشحالم کردي با حضورت... بخاطر غمش دو دل بودم بزنمش يا نه دوست نداشتم خاطر کسي با خوندنش مکدر نشه... ببخش اگه غمي به دلت نشست... ممنونم از دعاي خوبت... مرسي لطف داري به واژه هاي پريشونم... اگه اينجوري باشه خيلي خوبه... دعوت ميخاد مگه وبلاگ خودته... ممنون که فراموش نکردي اينجا رو... بيشتر باش