وبلاگ :
در انتظـ ـارِ آفتـ ـاب
يادداشت :
يک دريا کوير ...
نظرات :
2
خصوصي ،
18
عمومي
پارسي يار
: 35 علاقه ، 3 نظر
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
ليلا
سلام... ايندفه نميخام راجبه نوشته ت نظر بذارم.. خاستي عمومي کن نخاستي ام مشکلي نيس(چشمک)... نمي ترسم من از شير و پلنگ و حمله گرگان.. از آن گرگي ک مي پوشد لباي ميش مي ترسم... مرا با خانقاه و خرقه درويش کاري نيست.. ولي از نامسلمانان نادرويش مي ترسم... الان دلم خاست نظر بذارم راجبه نوشته ت
من از سر حد خيال خيليييي خوشم اومد... اينجا انگار تمرکز نداشتي عزيزم... بيشتر دقت کن
پاسخ
سلام مشهدي ... چه تحکمي :دي ... ما ظاهر و باطنمون يکيه خصوصي عمومي هم نداريم؛) عجب شعريييي من ديگه حرفي واسه گفتن ندارم:| ... نه واسا ادامشو بيام: ز آه خـانمان ســــوز دلي دل ريــــش مي ترسم!!! ... خب خداروشکر:)) سرحدِّ خيالم از تو خوشش اومد... تمرکز چيه؟:| ... دقت؟ چي چي بود؟:| ... والو انقباضِ خاطري بيش نبود برا تخليه ي خلجانات دروني(چي گفتم:دي)